در طول زندگیم به عنوان انسانی سحرخیز شناخته شده و میشوم؛ تا جایی که یک بار هم یادم نمیآد که در دوران مدرسه بعد از خوردن زنگ صبحگاه به مدرسه رسیده باشم یا کلاس ساعت ۷.۳۰ ۸ دانشگاه رو به دلیل خواب موندن از دست داده باشم. همیشه از خواب گذشتن و تو دامش نیفتادن برام کار آسونی به حساب میومده.
سحرخیزی به عنوان یک عادت شخصی
حوالی ساعت ۵.۳۰ صبح از خواب پا میشم و از ساعت ۶.۳۰ کارم رو شروع میکنم. این عادت زود پا شدن تقریبا به عنوان عنصر همیشگی غافلگیری دوستان، آشنایان و همکارام شناخته میشه؛ بهنحوی که بارها از من این سوالات رو کردن که «چطور میتونی؟»، «چرا انقدر زود پا میشی؟»، «شبا مگه کی میخوابی؟» و … و من هم سعی کردم کم و بیش کنجکاویشون رو برطرف کنم: «خب بنی آدم بنی عادته دیگه، عادت کردم به زود پا شدن»، «حوالی ساعت ۱۰.۳۰ ۱۱ میخوابم.» و …
درسته که همیشه سحرخیز بودم ولی۵.۳۰ پاشدنم نزدیک به یک سال از عمرش میگذره و اون هم به دلیل اینه که تو دام دوربینهای طرح ترافیک نیفتم! و قبل از شروع طرح به محل کارم برسم. که البته زود رسیدن به محل کار دلایل ثانویهای مثل خلوت بودن محیط و تمرکز بالا رو در ساعات اولیه حضورم به همراه خودش میاره.
سحرخیزی همان کامروایی است؟
زود خوابیدن و زود پاشدن طبق تجربههای شخصی من مهمترین دستاوردی که با خودش به زندگی آدم میاره داشتن خواب کافی، مناسب و با کیفیته؛ متخصصان خواب، خواب با کیفیت رو اینطور معنا میکنند که در طول خواب شبانه تعداد دفعات کمی از خواب بیدار شیم یا اصلا بیدار نشیم. برای روحیهی بهتر، زندگی شادابتر و بهرهوری و راندمان بیشتر، ما به خواب با کیفیت نیاز داریم، چیزی که خیلیها ازش محرومند و یا با استفاده قرصهایی مثل کلونازپام، آلپروزولام، دیازپام، زاناکس و … سعی در به وجود آوردنش دارند.
بعضی از ما آنقدر در تکاپو هستیم و جهت تحقق اهدافمون از سلامتی جسمی و روحیمون غافل میشیم که پیش خودمون آرزو میکردیم که کاش دو سه ساعت خواب برای انسان کافی بود و زمان بیشتری رو میتونستیم بیدار بمونیم و کار کنیم! انسانهایی که مشغله بیشتری دارند رد پررنگتری از این آرزو در آنها دیده میشود بنابراین با خواب ناکافی مواجه میشوند؛ ولی اگه به خودشون بیان هیچچیزی رو مهمتر از خواب در بهبود عملکرد خلاقانهشون موثر نمیبینند؛ مثلا بیل گیتس پس از بررسی عوامل مختلفی که به داشتن خواب عمیق کمک میکند کتاب «چرا میخوابیم» رو راهگشا میدونه و خواب خوب رو از پارامترهای مهم سالم بودن به حساب میاره و اون رو یک حقیقت قطعی و غیرقابل کتمان میدونه. بدخوابی و یا کمخوابی با خودش مشکلات جدی به همراه میاره:
- تصمیمگیریهای عجولانه
- کاهش ظرفیت همدردی
- احساس خستگی
خواب هم ساختاری دارد
بر خلاف باور عموم که فکر میکنن خواب به صورت یک پدیده تک بخشی و به اصطلاح یک سره خودش رو به ما تحمیل میکنه، خواب از سه قسمت تشکیل میشه:
- خواب سبک (Light Sleep)
- حرکت سریع چشم (REM)
- خواب عمیق (Deep Sleep)
در خواب سبک و REM امواج مغزی ما شباهت زیادی به امواج مغز ما در بیداری داره. به نحوی که اگه به قسمت سوم خوابمون نرسیم انگار درست نخوابیدیم چونکه فقط در اون مرحله از خواب با امواج متفاوتی رو به رو هستیم و ترمیم سلولی در اون مرحله انجام میشه و این خواب عمیقه که تمام تجربیات روزمره ما رو تبدیل به حافظه بلندمدت میکنه بنابراین داشتن خواب عمیق به تقویت حافظه ما هم کمک میکنه.
در آخر توصیههایی رو برای داشتن خواب خوب از بیل گیتس به امانت میگیرم که برای خودش مفید بوده:
- چرت نیمروزی داشته باشید.
- مصرف الکل رو محدود کنید.
- در صورت امکان دمای اتاق خوابتان را تنظیم کنید.
برای داشتن خواب خوب هیچ وقت دیر نیست؛ فقط باید کمی از عادتهای شخصی که باعث بدخوابی و کمخوابی شده رو اصلاح کرد. همین!