برای وبلاگنویسی هیچوقت دیر نیست؛ مخصوصا وقتی که نیازش را در زندگی بیش از پیش احساس میکنی. شخصا از آن دسته افرادی محسوب میشوم که قلم و کاغذ را برای نوشتن به کیبورد و مانیتور ترجیح میدهند ولی معمولا در زندگی هر کسی زمانی فرا میرسد که باید رختی را نو کند.
اولین دلیل من برای وبلاگنویسی حضور بیشتر در فضای نوشتن و نویسندگی است که بنابردلایلی اخیرا این فعالیت کاهش یافته بود. خاطرم هست که از عادات نویسندگان بزرگ جایی میخواندم و یا میشنیدم که چطور برای خود فضایی به وجود میآورند و یا حتی قواعد و قوانینی سختگیرانه وضع میکنند تا در دنیای نوشتن باقی بمانند؛ برای مثال گویا استیون کینگ برای اینکه بیشتر بنویسد خود را مجبور میکند که روزانه ۲۰۰۰ کلمه از داستانش را پیش ببرد. (قطعا نویسندهای در اندازهی کینگ همیشه داستانی را برای جلو بردن دارد!) یا مثلا ساموئل بکت، بنا به عادت روزانه هنگامی که ساعاتی از ظهر گذشته بود از خواب پا میشد و پس از صرف خوراکی مختصر به اتاقش میرفت و هرچه در توانش بود در آنجا میماند و مینوشت و مینوشت.
بنابراین من هم به خودم گفتم اگر میخواهی بیشتر بنویسی باید یک وبلاگ شخصی داشته باشی و طولی نکشید تا مقدماتش را فراهم کردم. البته حمل بر تنبلی نشود، برای من که به عنوان مدیر محتوایی یک مجموعهی فروش آنلاین کتاب فعالیت میکنم و در هفته بیش از پنجاه متن کوتاه و بلند را میخوانم و شرایطش را برای بارگذاری در وبسایت، وبلاگ و شبکههای اجتماعی مختلف بررسی کرده و اصول سئو را مهیا میکنم و خودم نیز زمانی را به تولید محتوا میگذرانم دور بودن از فضای کتاب و نوشتن تقریبا غیرممکن است ولی غرض من خواندن کتابها و مقالات و دیدن فیلمهایی است که مدتها از تاریخی که قول خواندن یا دیدنشان را به خودم دادهام گذشته است. از طرفی مکتوب کردن تجارب کاری و به اشتراک گذاشتنشان، هم کمک بزرگی به خود من میکند و شاید هم به کمک دوستانی که علاقهمند به مباحثی چون تولید محتوا، استراتژي محتوا، سئو، رهبری و رویارویی با پدیدهها و مهارتهای ارتباطی هستند، بیاید.
با توجه به توضیحات بالا شاید این ابهام به وجود بیاید که دیدن فیلم و یا خواندن کتاب و مقالات چه ربطی به نوشتن در فضای وب دارد؟ برای پاسخ باید بگویم دستهای را با عنوان برخوردها در این سایت ساختهام که حاصل برخورد من با کتاب یا اثری سینمایی است و به خودم قول دادهام از هر آنچه میبینم و میخوانم بنویسم که امیدوارم در انجام این کار موفق باشم.
دستهی دیگری که در این سایت ساختهام دستهی مقالات نام دارد که ترجمه-تالیفی از مقالات و منابع خارجی است که از دامنهی وسیعی از موضوعات تشکیل میشود. ولی با توجه به علاقهمندی من به هنر و ادبیات، یافتن چرائي پدیدههای اجتماعی، اصول کار تیمی و جامعهشناسی میتوان غلظت بالایی از این نوشتهها را به موضوعات ذکرشده اختصاص داد.
و اما دستهی سوم و آخر (تا این لحظه) دستهی محتوا است که مطالب آن، حاصل تجارب کاری و مطالعات شخصی است. نوشتن از ایدهها، پروژهها، موفقیتها و شکستهایی است که باید ثبت شوند تا مسیری که طی کردهام بی دستاورد نبوده باشد.
بگذارید کمی از دلایل شخصی فاصله بگیریم و از خوبیهایی که دیگران برای وبلاگنویسی برشمردند اندکی آگاه شویم:
اندر مزایای وبلاگنویسی
از مزایای وبلاگنویسی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- بهبود بخشیدن به مهارت نوشتاری
- سندسازی وقایع
- ساختن برند شخصی
- یادگیری مهارتهای جدید
شاید مورد چهارم کمی جای بحث داشته باشد و این سوال را ایجاد کند که جز مهارت نوشتن در وبلاگنویسی چه مهارت دیگری تقویت میشود که با اقتباسی از این سایت موارد دیگر را که باعث آموختن مهارت میشود ذکر میکنم:
- بهترین تمرین برای اصول سئو
- مدیریت محتوا
- میزبانی وبسایت
- آشنایی با طراحی برای وردپرس
یکی از مهمترین و بنیادیترین اصول در نویسندگی، بدون شک همیشه نوشتن است. و برای نوشتن باید برنامه داشت، تمرکز کرد و از این کار دست نکشید. بنابراین به خودم قول دادم که یک روز در میان حداقل به مدت سه ماه وبلاگم را به روزرسانی کنم. هرچند خودم را برای شکست نیز آماده کردهام؛ به نقل از مارگارت آتوود:[su_quote]شکستها در فرآیند نویسندگی، نقشی سازنده را ایفا میکنند. سطلهای زباله بیجهت به وجود نیامدهاند.[/su_quote]